زینب در راه دین عباس میدهد
اما نخ چادرش را به دشمن نمی دهد
|
موضوع: "محرم"
زینب در راه دین عباس میدهد اما نخ چادرش را به دشمن نمی دهد باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟ آهی کشیدو گفت ماه محرم است…
او قصد كرده از وطن برود پنجمين رُكن ِ پنج تن برود نكند بي حسين برگردي نكند آبروي من برود اين حسين است كه غريب شده؟! كاش ميشد كه با حسن برود |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |